ما موندیم و یه مشت خاطره  کــــــــسشر

همین الان بعد تماشای یه فیلم نه چندان جالب(در خانه تنهایم: اسم فیلمش نیست، وضعیت منه)، می خواستم برم بخوابم یهو یادم اومد صبح باید ساعت 5 بیدار شم برم زیر دوش سرد (حامام مون خرابه)

به ناگاه، ذهن مریضم برگشت به چند سال پیش؛ تنها بودم خونه نمی دونم جریان چی بود ولی شب قبلش به میم گفته بودم صبح زنگ بزنه از خواب بیدارم کنه (اسمش تو پستای بچه گونه اول وبلاگ هست!)

ولی لامصب چه کیفی داشت آدم صبحشو با اون صدا شروع کنه.

هرچند که خودم یه ربع قبلش بیدار شده بودم و قلبم اومده بود تو دهنم از استرس زنگ زدنش :))

من خیلی سادم حاجی خیلی ساده؛ با همین چیزای ساده گریه ام می گیره و میرم تو فاز خودم.

پی نویس: #غلط_کرده هر کی گفته مرد نباید گریه کنه (ناموسن ر**ن تو زندگیمون با این اراجیف و ضرب المثلای شــــخمی شون)

پی نویس 2: دارم  میرم مسافرت زورکی.تا بیست و یکم.


چــــــــــــــــــــرت و پـــــــــــــــــــــــــــــرت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مسابقه صندلی مقوایی 93 فروشگاه اینترنتی ره گستر اربعین 1398 ستاره سهیل دفتر ترجمه رسمی kiana پروا_ نه! دانلود کتاب بهترین قالب های وردپرس جهان درمانه ارائه دهنده نرم افزار هاي پزشکي